مصطفی رحماندوست که خود از مترجمان کتاب شازده کوچولوست، در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به ضرورت نو شدن ترجمهها میگوید: اثر بزرگ و تاثیرگذاری چون شازده کوچولو، این زیبندگی را دارد که به دست چندین مترجم، ترجمه شود؛ ضمن اینکه هر شخص از نگاه خود به این اثر جاودان نگاه میکند و میکوشد تا ترجمهاش با کارهای پیشین تفاوت داشته باشد. برای مثال، وقتی انتشارات قدیانی به من پیشنهاد کرد تا «شازده کوچولو» را ترجمه کنم، گفتم دو ترجمه خوب از قاضی و شاملو وجود دارد، اما ناشر میگفت، نوجوانها تو را میشناسند؛ نه اگزوپری را! من هم دیدم زبان محمد قاضی، بزرگسالانه و نثر شاملو محاورهای و شاعرانه است؛ پس تلاش کردم تا «شازده کوچولو» را به زبان نوجوانان برگردانم.
مترجم کتاب «پینوکیو، آدمک چوبی» که پیش از این به همت صادق چوبک منتشر شده بود، به دلایل مختلفی که موجب وجود چندین و چند ترجمه از یک اثر واحد میشود، اشاره و بیان کرد: علت اصلی این اتفاق، مهم بودن خود کتاب است؛ چه به لحاظ مفهوم و محتوا چه میزان فروش و تعداد مخاطبان. برای مثال بودند ناشرانی که کتاب «هری پاتر» را سه قسمت کردند و هر بخش را به یک مترجم سپردند تا زودتر آماده و از بازار فروش بیشتری برخوردار شود.
رحماندوست، نبود اطلاعرسانی دقیق و درست و عدم رعایت قاون کپیرایت را یکی دیگر از مواردی دانست که به وجود ترجمههای متعدد از یک اثر میانجامد. وی افزود: متعهد شدن به کپیرایت به نفع ماست، اما همچنان این قانون را نپذیرفتهایم. از سوی دیگر نهاد و مرکزی وجود ندارد که مترجمان در آن جمع شوند و در جریان فعالیتهای هم قرار بگیرند. زمانی زنده یاد حسین ابراهیمی اِلوند، با راهاندازی خانه ترجمه، هم مترجمان را دور هم جمع کرده بود، هم بهترینها را انتخاب و خریداری میکرد و در اختیار مترجمان میگذاشت، اما حالا چنین فضایی وجود ندارد.
یکی دیگر از علتهایی که موجب وجود چند ترجمه از یک اثر میشود، سیستم بیمار توزیع است. به گفته رحماندوست هر ناشر، محدوده پخش خود را دارد و به نشر تعداد محدودی کتاب میپردازد. در نتیجه انتشار ترجمههای متفاوت میتواند شمارگان بیشتری از یک کتاب خوب و خواندنی را در حوزه گستردهتری در اختیار خوانندگان بگذارد؛ آن هم با کاستیهای بسیاری که در حوزه پخش کتاب وجود دارد. دلیل آخر اینکه مترجمان ما به کارهای تازه رو نمیآورند و وقتی اثری بازار خوبی داشته باشد به ترجمه چندباره آن میپردازند.
رحماندوست با اشاره به اینکه آنچه گفته شد درباره ترجمههای فنی و دانشگاهی است، نه ترجمههای بازاری میگوید: بودند و هستند ناشرانی که بدون توجه به روح کلی اثر، تنها بازار را در نظر میگیرند و یک جلد از یک مجموعه کتاب را به مترجمان مختلف میسپارند، بدون آنکه به ویرایش بخشهای مختلف کتاب بپردازند و اصطلاحات را یکی کنند.
نظر شما